سبد خرید شما
- No products in the cart.
جمع فاکتور:
تومان0
Original price was: تومان240.000.تومان186.000Current price is: تومان186.000.
Original price was: تومان240.000.تومان199.000Current price is: تومان199.000.
Original price was: تومان240.000.تومان180.000Current price is: تومان180.000.
Original price was: تومان260.000.تومان198.000Current price is: تومان198.000.
Original price was: تومان250.000.تومان198.000Current price is: تومان198.000.
Original price was: تومان230.000.تومان198.000Current price is: تومان198.000.
Original price was: تومان280.000.تومان200.000Current price is: تومان200.000.
Original price was: تومان9.800.000.تومان9.547.000Current price is: تومان9.547.000.
R.E.M. – Losing My Religion
آر.ئی.ام. – لوزینگ مای رلیکشن
Oh, Life is bigger
It’s bigger than you
And you are not me
زندگی بزرگتر است
بزرگتر از تو
و تو من نیستی
( در این قسمت خواننده سعی می کند به خود بقبولاند که فردی که از آن صحبت می کند مهمترین چیز در دنیا نیست، و نباید اجازه دهد او رویش تاثیر بگذارد. )
The lengths that I will go to
The distance in your eyes
طولی که من به آن می روم
فاصله ی درون چشمانت
( در این قسمت با لغات بازی شده، دو اصطلاح در اندازه گیری مقابل هم قرار گرفته اند (length به معنای طول و distance به معنای فاصله ) او هر کاری می کند تا با فرد مورد نظرش ارتباطی عاطفی برقرار کند حتی اگر این فرد مقاومت کند. )
Oh no, I’ve said too much
I set it up
آه نه، بیشتر از آنچه باید گفتم
مقصودم را لو دادم
( ناگهان متوجه می شود اشتباهی انجام داده، نمی خواسته به عشقش اعتراف کند اما این کار را کرده. شاید این اعتراف همه چیز را بین او و عشقش بهم بریزد. )
That’s me in the corner
That’s me in the spotlight
این منم اون گوشه
این منم که زیر نور قرار گرفتم
( کسی که پنهانی عاشقش بوده حالا از احساساتش خبر دار است، و خواننده جایی برای پنهان شدن از واکنش او ندارد. در گوشه ای گیر افتاده و نور رویش است ( مانند دزدی که پلیس به دامش انداخته ) )
Losing my religion
خونسردی و کنترلم را از دست می دهم
(Losing my religion در بیان مردم آمریکای جنوبی به معنای از دست دادن خونسردی و کنترل است و religion اینجا به معنای دین نیست. عشقش برای کسی که پنهانی دوستش داشته رو شده و حس می کند نمی تواند احسساتش را کنترل کند. )
Trying to keep up with you
And I don’t know if I can do it
Oh no I’ve said too much
I haven’t said enough
سعی می کنم پا به پای تو بمانم
اما فکر نمی کنم بتوانم موفق شوم
آه نه، بیش از آنچه باید گفتم
به اندازه کافی نگفتم
( این چهار خط همه درباره شکی است که به خود دارد، می خواهد نشان دهد که عاشق این فرد است، اما نمی خواهد عجیب و غریب جلوه کند. وسواسش باعث شده به هرچه می گوید یا هر حرکت خود شک کند. )
I thought that I heard you laughing
I thought that I heard you sing
I think I thought I saw you try
فکر کنم شنیدم که خندیدی
فکر کنم شنیدم که چیزی خواندی
فکر کنم خواستی کاری بکنی
( تمام حرکات کسی که دوستش دارد را زیر نظر دارد، دوست دارد بداند حس او چیست، آیا اصلا شانسی هست؟ حتی یک حرکت کوچک، شعری زیر لب، یک لبخند. اما در ادامه ی آهنگ اعتراف می کند همه اینها گول زدن خودش بوده )
Every whisper
Of every waking hour
I’m choosing my confessions
Trying to keep an eye on you
Like a hurt lost and blinded fool
Oh no, I’ve said too much
I set it up
هر زمزمه ای که داشتم
تمام ساعاتی که بیدار بودم
در حال انتخاب اعترافاتم بودم
سعی می کنم چشم از رویت بر ندارم
مانند کسی که قلب خود را باخته و احمقی که کور شده
آه نه، بیش از آنچه که باید گفتم
مقصودم را لو دادم
( این فرد تمام فکر و وقتش را گرفته است. همچنان تمام حرکات شخصی که دوستش دارد را زیر نظر گرفته، کاملا مات او شده. احساس ضعف، رقت انگیز بودن، رنجش، و نفرت از خود پیدا کرده، اعتماد بنفسش از هم پاشیده، نمی داند چکار کند و فقط می خواهد از دردسری که به تازگی برای خود ایجاد کرده پنهان شود. )
Consider this
Consider this
The hint of the century
Consider this
The slip that brought me
To my knees failed
What if all these fantasies
Come flailing around
Now I’ve said too much
این را ( اعترافی که کرده ) در نظر بگیر
به عنوان اشاره قرن
در نظر بگیرش
اشتباهی که شکستش مرا به زانو درآورد
اگر همه این افکار
بیهوده باشد چه
حالا دوباره بیش از حد گفتم
( این اعتراف را بزرگترین اشاره به عشقی که نسبت به دلبرش دارد می داند ( ااشاره قرن ) طوری که برای کل عمر او را به زانو در آورده، اما همچنان واکنشی از سوی دلبر دریافت نکرده. از اینکه افکارش در مورد کسی که دوستش دارد بیهوده و بی ثمر باشد احساس وحشت می کند. )
I thought that I heard you laughing
I thought that I heard you sing
I think I thought I saw you try
( تکرار شده )
( همچنان به یک گوشه چشم امیدوار است )
But that was just a dream
That was just a dream
اما فقط یک رویا بود
فقط یک رویا بود
( این دو خط را می توان جوابی به قسمت بالا دانست ( جایی که حرکات دلبرش را زیر نظر دارد و حس می کند او هم متوجهش است ) متوجه می شود آنچه در رفتار های کسی که دوستش دارد می دیده فقط یک رویا بوده ( از dream استفاده شده چون این فکر برایش شیرین است ). )
That’s me in the corner
That’s me in the spotlight
Losing my religion
Melodicc.com
Trying to keep up with you
And I don’t know if I can do it
Oh no I’ve said too much
I haven’t said enough
I thought that I heard you laughing
I thought that I heard you sing
I think I thought I saw you try
But that was just a dream
Try, cry
?Why try
That was just a dream, just a dream, just a dream
Dream
اما فقط یک رویا بود
تلاش، گریه
تلاش برای چه؟
فقط یک بود، فقط یک رویا، فقط یک رویا
رویا