❖ Sina Parsian – Ghatar ❖

❖ سینا پارسیان – قطار ❖

ما رفیقیم درست، مثلِ زخم و نمک و خون و جگر
مثل اشک و گونه و تیغ و سپر
مثلِ نقش پسر و دوشِ پدر
قفست را بشکَن گرچه قفس من باشم
قسمت این بوده که من در صفِ دشمن باشم
من قطارم تو مسافر برو من میبایست
تا دَم مرگ به روی ریلِ آهن باشم
یک عمر به عشقت غمِ بسیار کشیدم
بر طعنه ی مردُم خطِ انکار کشیدم
هی سوت کشیدم ز سَرم دود بلند شد
هی رفتم و هی رفتم و سیگار کشیدم
یک عمر به عشقت غمِ بسیار کشیدم
بر طعنه ی مردُم خطِ انکار کشیدم
هی سوت کشیدم ز سَرم دود بلند شد
هی رفتم و هی رفتم و سیگار کشیدم
قسمت میدهم از من بگذر راهی نیست
سرنوشت من و تقدیرِ تو همراهی نیست
ای طناب کهنه پوسیده ی خاطر خواهی
برو هم قدِ تو در سینه ی من چاهی نیست
یک عمر به عشقت غمِ بسیار کشیدم
بر طعنه ی مردُم خطِ انکار کشیدم
هی سوت کشیدم ز سَرم دود بلند شد
هی رفتم و هی رفتم و سیگار کشیدم
یک عمر به عشقت غمِ بسیار کشیدم
بر طعنه ی مردُم خطِ انکار کشیدم
هی سوت کشیدم ز سَرم دود بلند شد
هی رفتم و هی رفتم و سیگار کشیدم

keyboard_arrow_up
0
سبد خرید شما
  • No products in the cart.