Puzzle – Koohe Yakh

پازل بند – کوه یخ

همه ی در ها رو بستم
خیره به نور میشم
یه صدا گوشه ذهنم
باز میگه کنارتم
ولی تو خیلی وقته
نیستی و منم و شهر
منتظر میشینم بیای
تموم بشه این رویای تلخ
همه ی در ها رو بستم
خیره به سوژه عکسم
عصبی میشم وقتی
میبینم فقط توو عکس ها کنارتم
روز های گرم رو بیار
تموم شه شب های سرد
کجایی آرامشم
حق من این نیست که دیوونه شم
حسابت با همه فرق داشت
رفتنت درد داشت
یه جوری شیرین بودی
انگاری نگاهت عسل داشت
خنده هات خالیه جاش
داره میسوزونه سرماش
یه جوری باید بیای
اصلا بیا تلخ باش
همه ی در ها رو بستم
خیره به سوژه عکسم
عصبی میشم وقتی
میبینم فقط توو عکس ها کنارتم
روز های گرم رو بیار
تموم شه شب های سرد
کجایی آرامشم
حق من این نیست که دیوونه شم
هی حواسم رو پرت میکنم
یادم بره نیستی
یادم بره قلبم عادت نمیکنه بگی هیچکی
از اون گردنبند پازلی
حالا یکیش هست و یکیش نیست
دوباره غرور شکست و
برف روی کوه یخم دوباره نشست و
نیستی لشکر غم دوباره به خطر شد
نیستی و باز بغض دلم شکست و

keyboard_arrow_up
0
سبد خرید شما
  • No products in the cart.