آصف آریا - دستات Asef Aria - Dastat

Asef Aria – Dastat

آصف آریا – دستات

چرا نسبت به من سردی
چیکار بودش با من کردی
اگه دیدی که دلتنگی
یا شد قسمت که برگردی
شاید چارش همینه که ببینم از تو من زنگی
یا یه عکسی، یا یه قلبی، آهنگی
چرا عشق تو اینجوری تو مغز من فرو رفته
چرا یه شب نباشی قلب من از رنگ و رو رفته
بیا آشتی کنیم بریم توو جاده آخر هفته
همین هفته
دستات از شیشه بیرونه
میشه دیوونه اونی که داره میرونه
عاشقونه همسفرو با تو میخونه
باز به عشقت این شمالو پشت فرمونه
دستات از شیشه بیرونه
میشه دیوونه اونی که داره میرونه
عاشقونه همسفرو با تو میخونه
باز به عشقت این شمالو پشت فرمونه
موج دریای چشات اسکله ی قلبمو میشکنه
سایه ی عشقت برام قدش از دیوار چین بیشتره
از بلندای نگاهت شهر عشقت قد یه کشوره
تا ته این جاده رو با تو رفتن عشقِ من عشقمه
دستات از شیشه بیرونه
میشه دیوونه اونی که داره میرونه
عاشقونه همسفرو با تو میخونه
باز به عشقت این شمالو پشت فرمونه
دستات از شیشه بیرونه
میشه دیوونه اونی که داره میرونه
عاشقونه همسفرو با تو میخونه
باز به عشقت این شمالو پشت فرمونه

keyboard_arrow_up
0
سبد خرید شما
  • No products in the cart.