Coldplay – Clocks

کلدپلی – ساعت ها

The lights go out and I can′t be saved
Tides that I tried to swim against
موج هایی که تلاش کردم خلافشون شنا کنم
You’ve put me down upon my knees
تو منو به زانو درآوردی
Oh, I beg, I beg and plead, singing
من التماس میکنم و طلب عفو دارم، میخونم
Come out of things unsaid
از ناگفته ها بیرون بیا
Shoot an apple off my head, and a
به سیب بالا سرم شلیک کن, و یه
Trouble that can′t be named
A tiger’s waiting to be tamed, singing
ببری که داره رام میشه
You are
تو هستی…
You are
تو هستی…
Confusion never stops
سردرگمی هرگز به پایان نمی رسه
Closing walls and ticking clocks, gonna
دیوارهای بسته شونده و ساعت های تیک تیک کن
Come back and take you home
برخواهند گشت و تو را به خانه می آورند
I could not stop that you now know, singing
نتونستم نگهش دارم حالا تو می دونی
Come out upon my seas
از دریاهای من بیرون بیا
Cursed missed opportunities
فرصتهام نفرین شدن (هیچ فرصتی برام جور نمیشه )

Am I a part of the cure?
من بخشی از درمانم؟
Or am I part of the disease? Singing
یا قسمتی از بیماری؟ میخونم
You are
تو هستی…
You are
تو هستی…
You are
تو هستی…
You are
تو هستی…
You are
تو هستی…
You are
تو هستی…
And nothing else compares
و هیچ چیز سنجیدنی نیست
Oh, nothing else compares
اوه, با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست
And nothing else compares
و هیچ چیز سنجیدنی نیست
You are
تو هستی…
You are
تو هستی…
Home, home, where I wanted to go
خونه,خونه,جایی که میخواستم برم
Home, home, where I wanted to go
خونه,خونه,جایی که میخواستم برم
Home (you), home, where I wanted to go (are)
خونه ,خونه, جایی که میخواستم برم
Home (you), home, where I wanted to go (are)
خونه ,خونه, جایی که میخواستم برم

keyboard_arrow_up
0
سبد خرید شما
  • No products in the cart.