www.novin.com
Ehaam - Soghoot ایهام - سقوت

Ehaam – Soghoot

ایهام – سقوط

دلم نیامده
که لحظه‌ ای رها کنم تو را
عذاب پای من شکستنت
بهانه شد فدا کنم تو را
دلم نیامده
که از خودم جدا کنم تو را
به بت پرستی ام قسم نشد
بمانی و خدا کنم تو را
در من، غمی شبیه یک خزان است
که هر چه میکِشم از آن است
چیزی به پایانم نمانده
با این تَنی که نیمه جان است
برای بردن تو از یاد
حتی زمان هم ناتوان است
دیدی، از هر چه ترسیدم همان شد
بهای عشقمان گران شد
همیشگی‌ ترین سکوتم
سقوطِ من چه بی زمان شد
تنها پناهم از نبودت
این گریه‌ های بی‌ امان شد
تو نا تمامِ من شدی ولی غمت ادامه دار است
یک قلب زندانی همیشه ترسش از طناب دار است
میبوسم این زخمی که جا مانده هنوز از خاطراتت
این زخمِ زیبا را نمیبندم چون از تو یادگار است
در من، غمی شبیه یک خزان است
که هر چه میکِشم از آن است
چیزی به پایانم نمانده
با این تَنی که نیمه جان است
برای بردن تو از یاد
حتی زمان هم ناتوان است
دیدی، از هر چه ترسیدم همان شد
بهای عشقمان گران شد
همیشگی‌ ترین سکوتم
سقوطِ من چه بی زمان شد
تنها پناهم از نبودت
این گریه‌ های بی‌ امان شد
دلم نیامده رها کنم تو را
رها کنم تو را

keyboard_arrow_up
0
سبد خرید شما
  • No products in the cart.