Ehsan Daryadel – Nemifahmi

احسان دریادل – نمیفهمی

نه دیگه طاقتی نمونده
من خودم خواستم که اینجوری بشه
من خودم خواستم که اینجوری بره
چون میدونستم باهام نیستش دلش
هر بار میگفت این بهتره
تو بری فکرت از سرم بپره
هر چی بیشتر بری نگاهت بد تره
آخه دست هات از زمستون سرد تره
عکس هات رو نه نمیبرم
درد گرفته قلبم و سرم
رفتنی ها رفتن و اما از تو یکی من دل نمیکنم
معنی خود خستگی منم
باعث این شکستگی منم
خرد میشم جلو چشم تو اما
یه قطره اشک هم نمیدم من
نه تو این رو نمیفهمی
نمیفهمی نمیفهمی
دلم تنگه ، من دلم تنگه
حرف هام رو نمیگیری
نمیگیری نمیگیری
پر از درده ، پر از درده
نه تو این رو نمیدونی
چقدر تلخه چقدر تلخه خاطراتت
نه تو اصلا نمیدونی چقدر بده
چقدر بده این رفتنت این رفتنت
بعد تو درگیر درد میشم
سر درد هام مثل جزر و مد میشن
هر دفعه برمیگردی باز سرد میشم
هنوز گیرم روو عکس هات من از دیشب
سخته واسم زود باختن و
ولی هنوز گیرم پای دوست داشتنم
فقط خودش براش مهم بودش همش
شب ها گریه دارم و روز ها غمم
عکس هات رو نه نمیبرم
درد گرفته قلبم و سرم
رفتنی ها رفتن و اما
از تو یکی من دل نمیکنم
معنی خود خستگی منم
باعث این شکستگی منم
خرد میشم جلو چشم تو اما
یه قطره اشک هم نمیدم من
نه تو این رو نمیفهمی
نمیفهمی نمیفهمی
دلم تنگه ، من دلم تنگه
حرف هام رو نمیگیری
نمیگیری نمیگیری
پر از درده ، پر از درده
نه تو این رو نمیدونی
چقدر تلخه چقدر تلخه خاطراتت
نه تو اصلا نمیدونی چقدر بده
چقدر بده این رفتنت این رفتنت

برای دسترسی کامل به اشتراک نیاز داری
keyboard_arrow_up
0
سبد خرید شما
  • No products in the cart.