www.novin.com

Richard Hawley – Ballad of a Thin Man

ریچارد هاولی – تصنیف یک مرد لاغر

You walk into the room
تو در اتاق قدم مي زني
With your pencil in your hand
با مدادي در دست
You see somebody naked
شخصي برهنه را مي بيني
And you say, “Who is that man?”
و ميگي : آن مرد كيست؟
You try so hard
تو به سختي تلاش مي كني
But you don’t understand
اما نمي توني بفهمي
Just what you’ll say
فقط چيزهايي با خودت ميگي
When you get home
زماني كه به خانه مي رسي
Because something is happening here
چون اتفاقي در اينجا افتاده
But you don’t know what it is
اما تو نمي دوني كه آن چيست
Do you, Mister Jones?
آيا مي دونی،آقاي جونز؟
You raise up your head
سرتو بالا مي گيري
And you ask, “Is this where it is?”
و مي پرسي : اين همان جايي است كه آن بود؟
And somebody points to you and says
و كسي به تو اشاره مي كنه و ميگه
“It’s his”
آن مال اوست
And you say, “What’s mine?”
و تو ميگي : چه چيزي مال من است؟
And somebody else says, “Where what is?”
و يكي ديگه ميگه: چه چيزي كجاست؟
And you say, “Oh my God
و تو ميگي : اوه،خداي من
Am I here all alone?”
آيا من در اينجا تنهام؟
But something is happening here
اما اتفاقی در اینجا افتاده
But you don’t know what it is
اما تو نمی دونی آن چیست
Do you, Mister Jones?
آیا می دوني،آقاي جونز؟
You hand in your ticket
تو بليط در دست
And you go watch the geek
به تماشاي گيك مي روي (يكي‌ از بازيكنان‌ بالماسكه‌ و كارناوال‌ كه‌ غالباداراي‌ ماسك‌ منقاردار است)‌
Who immediately walks up to you
كسي فورا با شما قدم بر ميدارد
When he hears you speak
در حالي كه به حرف هاي شما گوش مي كنه
And says, “How does it feel
To be such a freak?”
و ميگه : چه احساسي داري وقتي كه حس ميكني مانند يك آدم دمدمي مزاج هستي؟
And you say, “Impossible”
و تو ميگي : غير ممكنه
As he hands you a bone
همان طوري كه اون توو دستت استخوان ميذاره
And something is happening here
و اتفاقی در اینجا افتاده
But you don’t know what it is
اما تو نمی دونی آن چیست
Do you, Mister Jones?
آیا می دونی،آقاي جونز؟
You have many contacts
تو طرفدارانه زيادي داري
Among the lumberjacks
در ميان اين چوب برها
To get you facts
براي رسيدن به حقايقت
When someone attacks your imagination
وقتي كسي به تصوراتت حمله ور ميشه
But nobody has any respect
و هيچ كس احترامي نميذاره
Anyway they already expect you
به هر حال آنها از تو انتظار دارن
To just give a check
كه فقط بررسي كني
To tax-deductible charity organizations
معافيتهاي مالياتي سازمان هاي خيريه را
You’ve been with the professors
تو بايد با پروفسورها همراه بشي
And they’ve all liked your looks
و همه آنها دوست دارند تو را با
With great lawyers you have
Discussed lepers and crooks
وكلاي بزرگي كه مشورت كردي،مرطدها و كلاه بردارها!
You’ve been through all of
F. Scott Fitzgerald’s books
تو بايد ميان همه كتابهاي اسكات فيتزجرالد
You’re very well read
تو آنها را به خوبی خوانده ای
It’s well known
آنها معروف اند
But something is happening here
اما اتفاقی در اینجا افتاده
But you don’t know what it is
اما تو نمی دونی آن چیست
Do you, Mister Jones?
آیا می دونی،آقاي جونز؟
Well, the sword swallower, he comes up to you
خب،sword swallower ( یک هنر نمایشی قدیمی که در آن فرد شمشیر را در دهان خود فرو می برد،به كسي كه اين كار را ميكند…)،او به سمت تو مياد
And then he kneels
و سپس اون زانو مي زنه
He crosses himself
از خودش عبور ميكنه
And then he clicks his high heels
و پاشنه هاي بلند خود را به زمين مي زند
And without further notice
و بدون توجه بيشتر
He asks you how it feels
اون ازت مي پرسه‌: چه حسي داري
And he says, “Here is your throat back
و اون ميگه : اينجا پشت گلوي شماست
Thanks for the loan”
به خاطر وام متشكرم
And you know something is happening here
و تو مي دوني كه اينجا يه اتفاقي افتاده
But you don’t know what it is
اما نمي دوني آن چيست
Do you, Mister Jones?
آيا مي دوني،آقاي جونز؟
Now you see this one-eyed midget
حالا تو يك مرد ريز اندام و يك چشم را مي بيني
Shouting the word “NOW”
كه در حال فرياد زدن اين كلمه ست: حالا
And you say, “For what reason?”
و تو ميگي : به چه دليل؟
And he says, “How?”
و اون ميگه : چطور؟
And you say, “What does this mean?”
و تو ميگي : معتي اين چيست؟
And he screams back, “You’re a cow
و او ناگهان فرياد مي زند : تو يك گاو هستي
Give me some milk
به من مقداري شير بده
Or else go home”
يا برو خونه
And you know something is happening here
و تو مي دوني كه يه اتفاقي اينجا افتاده
But you don’t know what it is
اما تو نمي دوني آن چيست
Do you, Mister Jones?
آيا مي دوني،آقاي جونز؟
Well, you walk into the room
خوب،تو در اتاق قدم مي زني
Like a camel and then you frown
مانند يك شتر و سپس اخم مي كني
You put your eyes in your pocket
چشماتو به جيبت مي دوزي
And your nose on the ground
و بيني خودنو رو به زمين
There ought to be a law
بايد يك قانون وجود داشته باشد
Against you comin’ around
كه بر عليه پيرامون شما باشد
You should be made
تو بايد ساخته بشي
To wear earphones
كه از سمعك استفاده كني
Because something is happening here
چون اتفاقيدر اينجا افتاده
But you don’t know what it is
اما تو نمي دوني آن چيست
Do you, Mister Jones?
آيا مي دوني،آقاي جونز؟!

keyboard_arrow_up
0
سبد خرید شما
  • No products in the cart.