Ragheb – Shab

راغب – شب

من نمیدونم چرا هر چی که از عشقت میگم تموم نمیشه
هی میخوام بگم چقدر خوشگل شدی تو باز دوباره روم نمیشه
انقدر دیوونتم میترسم زندگی تو رو از من بگیره
عشقِ تو با من به دنیا اومده
یه روز هم با من میمیره
دوست دارم شب که میشه نگاهت کنم
تو توو حالِ خودت من توو حالِ خودم
خسته باشی بیای بی هوا سر بذاری رو شونم
وقتی چشمات پُر خواب و آرامشن
دوست دارم باز یه بارِ دیگه عاشق بشم
دوست دارم تا ابد توو همین خونه با تو بمونم
رسیدم خونه با تو خستگیِ کل روزم از تنم رفت
نشست عطرِ تو رو شونه هام و بوی شهر از پیرهنم رفت
همیشه مهربون بودی که واسم حس خوبی داره خونه
همین چشمات منمو هر شب تا مرز بی قراری میکشونه
دوست دارم شب که میشه نگاهت کنم
تو توو حالِ خودت من توو حالِ خودم
خسته باشی بیای بی هوا سر بذاری رو شونم
وقتی چشمات پُر خواب و آرامشن
دوست دارم باز یه بارِ دیگه عاشق بشم
دوست دارم تا ابد توو همین خونه با تو بمونم