Javad Badi Zadeh - Khazane Eshgh جواد بدیع زاده - خزان عشق

Javad Badi Zadeh – Khazane Eshgh

جواد بدیع زاده – خزان عشق

شد خزان گلشن آشنایى باز
هم آتش به جان زد جدایى
عمر من اى گل طى شد بهر تو وز تو ندیدم
جز بدعهدى و بى وفایى
با تو وفا کردم تا به تنم جان بود
عشق و وفا دارى با تو چه دآرد سود
آفت خرمن مهر و وفایى نو گل گلشن جور و جفایى
از دل سنگت آه دلم از غم خونین است
روش بختم این است از جام غم مستم دشمن مى پرستم تا هستم
تو و مست از مى به چمن چون گل خندان
از مستى بر گریه من
با دگران در گلشن نوشى مى
من ز فراغت ناله کنم تا کى
تو و نى چون ناله کشیدن ها
من و چون گل جامه دریدن ها
ز رقیبان خوارى دیدن ها دلم از غم خون کردى
چه بگویم چون کردى دردم افزون کردى
برو اى از مهر و وفا عارى برو اى عارى ز وفادارى
بشکستى چون زلفت عهد مرا دریغ و درد از عمرم
که در وفایت شد طى
ستم به یاران تا چند
جفا به عاشق تا کى نمى کنى اى گل یک دم یادم
که همچو اشک از چشمت افتادم تا کى بى تو بود

keyboard_arrow_up
0
سبد خرید شما
  • No products in the cart.