❖ Moein Z – Parse ❖

❖ معین زد – پرسه ❖

من عاشقانه شاعرم
به موی پر کلاغیت
و پرسه میزنم تورا همیشه در حوالیت
همیشه میپرستمت
که هرکه جز تو پوچ بود
زمزمه کن به گوشِ من
که رفتنت دروغ بود
گذشت و من هنوز هم چگونه میشود بگو
که دست و پا میزنم
تو را که نه خودم چه شد
تمام شادابیم و پاکی درونِ من
و خنده ای که تووی آن
تمامِ من هنوز بود
قدم زدم تو را شبانه تا به انتهای تو
تمامِ آنچه دارمی
یا مالکِ تمامِ تو منم
اگر چه رفتی و کناره هر که جز منی
هنوز هم قشنگ ترین نگفته های گفتنی
قدم زدم تو را شبانه تا به انتهای تو
تمامِ آنچه دارمی
یا مالکِ تمامِ تو منم
اگر چه رفتی و کناره هر که جز منی
هنوز هم قشنگ ترین نگفته های گفتنی
اگر که سینه سوخته
ز درد به عصر رسیده ام
اگر ندیده اند همه و من زیاد دیده ام
اگر انزوای من پر از حضورِ تو شده
تو باعثی که پر شدم
خبر نداریم
بغض به سر نمیشود
بی تو ولی دروغ بود
رفت و برخلاف گفته اش
خیلی سرش شلوغ بود
و من چنان به خود گمم
که جز تو فکر نمیکنم
تو گم کرده ای خودچنان
که دیگه فکر نمیکنم
قدم زدم تو را شبانه تا به انتهای تو
تمامِ آنچه دارمی
یا مالکِ تمامِ تو منم
اگر چه رفتی و کناره هر که جز منی
هنوز هم قشنگ ترین نگفته های گفتنی
قدم زدم تو را شبانه تا به انتهای تو
تمامِ آنچه دارمی
یا مالکِ تمامِ تو منم
اگر چه رفتی و کناره هر که جز منی
هنوز هم قشنگ ترین نگفته های گفتنی

keyboard_arrow_up
0
سبد خرید شما
  • No products in the cart.