❖ Babak Jahanbakhsh – Hich ❖

❖ بابک جهانبخش – هیچ ❖

مادرِ رنجا پدر خوانده ی آوارگی ام
خست از آنچه آمد ، به سرِ زندگی ام
حیرت انگیز ترین فاجعه ی این برهوت
یک پشیمانی بی فایده در حین سقوط
شرحِ دلگیرترین منظره ی برگ و باد
سفره ی خالی و مشقِ شبِ بابا نان داد
من یه یکان عددِ هیچم و از هیچ پُرم
چون سکوت آمده ام تا به کسی بَر نخورم
شعرِ تلخی شدم ، دیوانی از دلواپسی
از مصیبت نامه ها ، فالی نمیگیرد کسی
یک پشیمانیِ بی فایده در ، حین سقوط
رو به این منظره ی بی سر و ته حیرانم
کُفر نباشد گویی از چَشم خدا پنهانم
ای خوش آن عمر که در بی خبری سَر گردد
کاش میشد به همان بی خبری برگردم
من یه یکان عددِ هیچم و از هیچ پُرم
چون سکوت آمده ام تا به کسی بَر نخورم
شعرِ تلخی شدم ، دیوانی از دلواپسی
از مصیبت نامه ها ، فالی نمیگیرد کسی

keyboard_arrow_up
0
سبد خرید شما
  • No products in the cart.